آلبرت انیشتین
 
موضوعات مرتبط با دانش ستاره شناسی
ستاره شناسی
 
 
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:آرش , انیشتین, :: 12:0 ::  نويسنده : آرش

 

 

زندگینامه آلبرت انیشتین
 
مقدمه
اين سخن بسيار گفته شده است كه براي پي بردن به ساختمان پركاهي باعمق و دقت ؛بايد جهان را به درستي شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنين عمق و دقتيبه ساختمان پركاهي پي برد. در هيچ يك از امور جهان نكته تاريكي نخواهديافت ، منبراي شرح حال و زندگي انيشتن را نه براي رياضدانان ونه براي فيزيكدانان ،نه براياهل فلسفه نه براي طرفداران استقلال يهود بلكه براي آن كساني كه مي خواهند چيزي ازجهان پرتناقض قرن بيستم درك كنند . و اينك شرح حال زندگي او از كودكي تا پابان عمر:
 
آلبرت انيشين در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم كه شهر متوسطي ازناحيه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگي او اهميتي نداشتهاست . زيرا يك سال بعد از تولّد او خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديد.
 
پدر آلبرت ، هرمان انيشتين كارخانه ي كوچكي براي توليد محصولاتالكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود از آن بهره برداري ميكرد. گر چه در كار معاملات بصيرت كامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقايد سياسي نيزمانند بسياري از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسي ها مخالفت داشت امّا امپراتوريجديد آلمان را ستايش مي كرد و صدراعظم آن « بيسمارك » و ژنرال «مولتكه » و امپراتورپير يعني «ويلهم اول» را گرامي مي داشت.
 
مادر انيشتين كه قبل از ازدواج پائولين كوخ نام داشت بيش از پدرزندگي را جدي مي گرفت و زني بود از اهل هنر و صاحب احساساتي كه خاصّ هنرمندان است وبزرگترين عامل خوشي او در زندگي و وسيله تسلاي وي از علم روزگار موسيقي بود.
 
آلبرت كوچولو به هيچ مفهوم كودك عجوبه اي نبود و حتّي مدّت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن آموخت بطوريكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشانناقص و غيرعادي باشد امّا بالاخره شروع به حرف زدن كرد ولي غالباً ساكت و خاموش بودو هرگز بازيهاي عادي را كه ما بين كودكان انجام مي گرفت و موجب سرگرمي كودك و محبّتفي ما بين مي شود را دوست نداشت .
 
آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال ديگر طبق تعاليم كاتوليك تحصيلكرد و از آن لذّت فراوان و بود وحتّي در مواردي از دروس كه به شرعيات و قوانينمذهبي كاتوليك بستگي داشت چنان قوي شد كه مي توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادرنبودند به سوألهاي معلّم جواب دهند او به آنها كمك مي كرد.
 
انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدائي را ترك كرد و در شهرمونيخ به مدرسه متوسطه «لوئيت پول» وارد شد . در مدرسه متوسطه اگر مرتكب خطايي ميشدند راه و رسم تنبيه ايشان آن بود كه مي بايست بعد از اتمام درس ، تحت نظر يكي ازمعلّمان ، در كلاس توقيف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگيز كلاسهايدرس ، اين اضافه ماندن شكنجه اي واقعي محسوب مي شد.
 
ذوق هنري:
 
ذوق هنري انيشتين چنان بود كه او وقتي پنج ساله بود روزي پدرش قطبنمايي جيبي را به وي نشان داد . خاصّيت اسرار آميز عقربه مغناطيسي در كوك تأثيرعميقي گذاشت با وجود آنكه هيچ عامل مرئي در حركت عقربه تأثيري نداشت كودك چنيننتيجه گرفت در فضاي خالي بايد عاملي وجود داشته باشد كه اجسام را جذب كند.
 
وقتي كه انيشتين پانزده ساله بود حادثه اي اتفاق افتاد كه جريانزندگي او را به راه جديدي منحرف ساخت : هرمان پدر او در كار تجارت خويش با مشكلاتيمواجه شد و در پي آن صلاح را در آن ديدند كه كارخانه خود را در مونيخ بفروشد و جايديگري را براي كسب و كار خود ترتيب دهند. از آن جا كه وي خوش بين و علاقمند به كسبلذّتهاي بود تصميم گرفت كه به كشوري مهاجرت كند كه زندگي در آن با سعادت بيشتريهمراه باشد و به اين منظور ايتاليا را انتخاب كرد و در شهر ميلان مؤسسه ي مشابهي راايجاد كرد. هنگاميكه وارد شهر ميلان شدند آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعيتكشور آلمان را ترك گويد. آقاي هرمان به وي تذكر داد كه اين كار زشت ونابهنجار است .
 
دوران دانشجويي:
 
در اين دوران مشهورترين مؤسسه فني در اروپا مركزي به استثنايآلمان ، مدرسه ي دارالفنون سوئيس در شهر زوريخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبانشركت كرد ولي بخاطر اينكه درعلوم طبيعي اطلاّعاتي وسيع نداشت درامتحان پذيرفته نشد. با اين حال مدير دارالفنون زوريخ تحت تأثير اطلاّعات وسيع او در رياضيات واقع شد واز او درخواست كرد كه ديپلم متوسطه اي را كه براي ورود به دارالفنون لازم است در يكمدرسه سوئيسي بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك «آآرائو»كه با روش جديدياداره مي شد معرفي كرد. بعد از يك سال اقامت در مدرسه مذبور ديپلم لازم را بدستآورد و در نتيجه بدون امتحان در دارالفنون زوريخ پذيرفته شد. با اين كه درس هايفيزيك دارالفنون آميخته با هيچ گونه عمق فكري نبود باز هم حضور در آنها آلبرت راتحريك كرد كه كتب جستجوكنندگان بزرگ اين را مورد مطالعه قرار دهد. او، آثار استادانكلاسيك فيزيك نظري از قبيل: بولترمان،ماكسول و هوتز را با حرص عجيبي مطالعه كرد. شبو روز اوقات او با مطالعه اين كتابها مي گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه ايآشنا شد كه چگونه بنيان رياضي مستحكمي ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصيلات خودراپايان داد و به مسأله مهم تهيه شغل مواجه شد.
 
از آنجا كه نتوانست مقام تدريسي در مدرسه پولي تكنيك بدست آوردتنها راهي باقي ماند وآن اين بود كه چنين شغل و مقامي در مدرسه ي متوسطه اي جستجوكند.
 
اكنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بيست و يك سال داشت و تابعيتسوئيس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمي خصوصي گرديد و پذيرفته شد. انيشتين از كار خود راضي و حتّي خوشبخت بود كه مي تواند بهپرورش جوانان بپردازدامّا بزودي متوجّه شد كه معلمّان ديگر نيكي را او مي كارد ضايع و فاسد مي كنند واين شغل را ترك كرد. بعد از اين دوران تاريك ، ناگهان نوري درخشيد و بعد از مدّتيدر دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر«برن» انتقال يافت. كمي بعد ازانتقال به شهر برن انيشتين با ميلواماريچ همشاگرد قديم خود در مدرسه ي پولي تكنيكازدواج كرد و حاصل آن دو پسر پي در پي بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كارانيشتين در دفتر اختراعات خالي از لطف نبود و حتّي بسيار جالب مي نمود وظيفه ي ويآن بود كه اختراعات را كه به دفتر مذبور مي آوردند مورد آزمايش اوّليه قرار مي داد. شايد تمرين در همين كار موجب شده بود كه وي با قدرت خارق العاده و بي مانند بتواندهمواره نتايج اصلي و اساسي هر فرض و نظريه جديدي را با سرعت درك و استخراج كند. چونانيشتين به خصوص به قوانين كلي فيزيك علاقه داشت و به حقيقت در صدد بود كه با كمكمحدودي ميدان وسيع تجارت را به وجهي منطقي استنتاج كند.
 
در اواخر سال 1910 كرسي فيزيك نظري در دانشگاه آلماني پراگ خاليشد. انتصاب استادان اين قبيل دانشگاهها طبق پيشنهاد دانشكده بوسيله ي امپراتوراتريش انجام مي گرفت كه معمولاً حقّ انتخاب خويش را به وزير فرهنگ وا مي گذاشت. تصميم قطعي براي انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده ي فيزيكداني به نام« آنتونلامپا » بود و او براي انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت كه يكي از آنها «كوستاويائومان» و ديگري«انيشتين» بود. «يائومان» آن را نپذيرفت و پس از كش و قوسهافراوان انيشتين اين مقام را پذيرفت. وي صاحب دو ويژگي بود كه موجب گرديد وي استادزبردستي گررد. اوّلين آنها اين بود كه علاقه ي فراوان داشت تا براي عدّه ي بيشترياز همنوعان خود وبخصوص كسانيكه در حول وحوش او مي زيسته اند مفيد باشد. ويژگي دوّماو ذوق هنريش بود كه انيشتين را وا مي داشت كه نه فقط افكار عمومي خود را به نحويروشن و منطقي مرتّب سازد بلكه روش تنظيم و بيهن آنها به نحوي باشد كه چه خود او وچه مستهعان از نظر جهان شناسي نيز لذّت مي برند.
 
هدف انيشتين اين بود كه فضاي مطلق را از فيزيك براندازد تئورينسبي سال 1905 كه در آن انيشتين فقط به حركت مستقيم الخط متشابه پرداخته بودانيشتين با كمك از «اصل تعادل» پديدههاي جديدي را در مبحث نور پيش بيني كند كه قابلمشاهده بوده اند و مي توانست صحت نظريه جديد او را از لحاظ تجربي تأييد كرد.
 
عزيمت از پراگ:
 
در مدّتي كه انيشتين در پراگ تدريس مي كرد نه فقط نظريه جديد خودرا درباره غير وي بنا نهاد بلكه با شدّت بيشتري نظريه ي خود را درباره ي كوآنتوم نورا كه در شهر برن شروع كرده بود ، توسعه داد. با همه ي اين تفاصيل انيشتين بهدانشگاه پراگ اطّلاع دادكه در خاتمه دوره تابستاني سال 1912 خدمت اين دانشگاه راترك كرد. عزيمت ناگهاني انيشتين از شهر پراگ موجب سر وصداي بسيار در اين شهر شد درسر مقاله بزرگترين روزنامه ي آلماني شهر پراگ نوشته شد:«كه نبوغ و شهرت فوق العاده
 
انيشيتن باعث شد كه همكارانش او را مورد شكنجه و آزارقرار دهند و به ناچار شهر پراگ ترك كرد.» انيشتين عازم شهر زوريج گرديد و در پايانسال 1912 با سمت استادي مدرسه ي پولي تكنيك زوريج مشغول به كار شد شهرت انيشتين بهتدريج تا آنجا رسيده بود كه بسياري از مؤسسات و سازمانهاي علمي جهان علاقه داشتندكه وي بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ايشان در ارتباط يابد. سالها بود كه مقامات رسميآلمان كوشش مي كردند كه شهر برلن نه فقط مركز قدرت سياسي و اقتصادي باشد بلكه درعين حال كانون فعّاليّت هنري و علمي نيز محسوب گردد بهمين جهت از انيشتين دعوت بعملآوردند. مدّت كمي بعد از ورود انيشتين به برلن ، انيشتين از زوجه ي خويش هيلوا كهاز جنبههاي مختلف با او عدم توافق داشت جدا گرديد و زندگي را با تجرد مي گذارند. هنگاميكه به عضويت آكادمي پاشاهي انتخاب شد سي و چهار سال سن داشت و نسبت بههمكاران خود كه از او مسن تر بودند بيش از حد جوان مي نمود. در اين حال همه انيشتينرا در وهله ي اوّل مردي مؤدب ودوست داشتني به نظر مي آوردند.
 
فعّاليّت اصلي انيشتين در برلن اين بود كه با همكاران خويش و يادانشجويان رشته ي فيزيك درباره ي كارهاي علمي مصاحبه و مذاكره كند وآنها را در تهيهبرنامه ي جستجوي علمي راهنمايي كند. هنوز يكسال از اقامت انيشتين در برلن نگذشتهبود كه ماه اوت 1914 جنگ جهاني شروع شد. در مدّت جنگ جهاني اوّل ، روزنامه هاي برلنهمه روزه از وقايع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عين حال انيشتين در منزلخود با دختر عمه ي خويش الزا آشنايي پيدا كر. الزا زني مهربان و خونگرم بود وهمچنين او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت با اينحال انيشتين با او ازدواجكرد. جنگ بين المللي و شرايط معرفت النفسي كه در نتيجه ي آن بر دنياي علم تحصيلگرديد مانع از آن نشد كه انيشتين با حرارت فوق العاده به توسعه وتكميل نظريه ي ثقلخويش بپردازد. وي با پيمودن راه تفكّري كه در پراگ و زوريخ
پيش گرفته بود توانست در سال 1916 نظريه اي براي ثقل بپردازد. وجاذبه ي عمومي بنا نهد كه بلكي مستقل از نظريه هاي گذشته و از نظر منطقي داراي وحد تكامل بود.
 
اهّميّت نظريه جديد به زودي مورد تأييد و توجّه دانشمنداني واقعگرديد كه داراي قدرت خلاق علمي بودند تأييد تجربي نظريه انيشتين توجّه عموم مردم رابه شدّت جلب كرده بود از اين پس ديگر انيشتين مردي نبود كه فقط مورد توجّهدانشمندان باشد و بس. به زودي وي نيز همچون زمامداران مشهور ممالك ، بازيگران بزرگسينما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.
 
مسافرتهاي انيشتين:
 
تبليغات مخالف و حملاتي كه عليه انيشتين مي شد موجب گرديد كه درتمام ممالك جهان و در همه ي طبقات اجتماعي توجّه عموم مردم به سوي تئوريهاي او جلبشود. مفاهيمي كه براي تودههاي مردم هيچگونه اهّميّتي نداشته است وعامه ي ايشانتقريبأ چيزي از آن درك نمي كردند موضوع مباحث سياسي گرديد. انيشتين دراين زمانسفرهاي خود را آغاز كرد ابتدا به هلند، بعد به كشورهاي چك و اسلواكي، اسپانيا،فرانسه، روسيه، اتريش، انگليس، آمريكا و بسياري كشورهاي ديگر. امّا نكته قابل توجّهاين است كه وقتي انيشتين و همسر او به بندرگاه نيويورك شدند با استقبال شديد وتظاهرات پر شوري مواجه شدند كه به احتمال قوي نظير آن هرگز هنگام ورود يكي ازدانشمندان رخ نداده بود .
 
انيشتين به آسيا وبه كشورهاي چين، ژاپن و فلسطين سفر كرده است واين خاتمه ي سفرهاي او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهاي متعدد به اكناف جهانانيشتين بار ديگر در برلن مستقر گرديد. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظريات اورا بعنوان بيان افكار قوم يهود و به سوي فاشيسم مي دانستند به اين دليل انيشتين بهشهر پرنيستون در آمريكا مي رود. بعد از چندي همسرش الزا در سال 1936 از دنياي ميرود و خواهر انيشتين كه در فلورانس بود به شهر پرنيستون نزد برادرش آمد. در هميندوران انيشتين تابيعت كشور آمريكا را مي پذيرد. انيشتين در سال 1945 طبق قانونبازنشستگي مقام استادي مؤسسه مطالعات عالي پرنيستون را ترك كرد ولي اين تغيير سمترسمي ، تغييري در روش زندگي و كار او به وجود نياورد وي كماكان در پنيستون بسر ميبرد و در مؤسسه ي مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.
 
آخرين سالهاي زندگي انيشتين:
 
اين دوران تجسّس در نيمه انزواي شهر پرنيستون به تدريج با اصطرابو احتشاش آميخته مي شد. هنوز ده سال ديگر از زندگي انيشتين باقي مانده بود ليكن ايندوره ي ده ساله درست مصادف با هنگامي بود كه عهد بمب اتمي شروع مي گرديد و بشريّتتمرين و آموزش خويش را در اين زمينه آغاز مي كرد. بنابراين مسأله واقعي كه براي اومطرح شد موضوع چگونگي پيدايش بمب اتمي نبود با وجود اينكه منظور ما در اين جا دادنچشم اندازي مختصر از روابط انيشتين با حوادث بزرگ سياسي آخرين سالهاي زندگي او ميباشد باز هم اگر از دو موضوع اساسي ياد نكنيم همين چشم انداز هم ناقص خواهد بود يكياز آنها نامه ي مشهور است كه وي مي بايست براي همكاري خود در شوروي بفرشد و دوّمشرح وقايعي است كه در اوضاع و احوال فيزيكدانان آمريكايي ، خاصه دانشمندان اتمي ،در داخل مملكت خودشان تغيير بسيار ايجاد كرد.
 
اكنون مي توانيم بصورت شايسته تري همه ي آنچه را كه گهگاه موجبتيره شدن پايان زندگي وي مي شد مشاهده كنيم و سرانجام روز هجدهم آوريل 1955بزرگترين دانشمند و متفكر قرن بيستم ، پيغمبر صلح و حامي و مدافع محنت ديدگان جهان، مردي كه احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه ي مردان جهان بوده است، در شهر پرنيستون واقع در ممالك متحده آمريكاي شمالي از زندگي وتفكر و مبارزه دستكشيد و از دار دنيا رفت و در گذشت.
 
در پايان به اظهار نظرهاي برخي از مشاهير درباره ي انيشتين بعد ازوفات وي مي پردازيم:
 
پيشر فتي كه انيشتين نصيب معرفت ما درباره ي طبيعت كرد از قدرتمهمّ جهان ‹امروزي خارج است. فقط نسلهاي آينده خواهند توانست مفهوم واقعي آن را دركنند.  « دكتر هارولددوز رئيس دانشگاه پرنيستون در آمريكا«
 
  »وي دانشمند بزرگ اين عصر و به واقع يكي از جويندگان عدالت وراستي بود كه هرگز با نا راستي و ظلم مصالحه نكرد.» «جواهر لعل نهر نخست وزير هند»
 
ياد او زنده و روحش شاد باد.
 
 به نقل از سایت: انجمن فیزیکدانان جوان ایران
 

 

 


نظرات شما عزیزان:

ساعت17:34---25 شهريور 1391
سلام ستاه شناس/ایول عااااااااااااااالی ادامه بده/بازم بهت سر میزنم/این قسمتو خوندم /امضاء:جوونی از شمال

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره شناسی و آدرس iaas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 34
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 37586
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1